خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش
آخرین نظرات
  • ۴ شهریور ۰۲، ۱۲:۵۱ - 💕 دختر خوب 💕
    دمت گرم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن ایرانی» ثبت شده است

" صفحه سی و نهم "

 

بعد از اون ماجرا دیگه همه چیز شکل ترسناک تری بخودش گرفته بود . میترسیدم بخوابم . میترسیدم که حتی یک لحظه پارسا رو پیشش تنها بذارم .... تا جایی که حتی وقتی خونه بود ، پارسا رو هم با خودم میبردم دستشویی ....!!!!

 

فرشی که وسطش آتیش روشن شده بود رو انداختیم و یک دسته دوم خریدیم . 

 

نکته ی جالب اینجاست که قدرت همچنان اعتیادش رو حاشا میکرد . با اینکه مثل روز برای همه روشن بود ، مخصوصا برای من ...!!!!

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۱۰
ستاره برزنونی

فقط یک کلمه ، فقط یک جمله ، باعث شد چنان انرژی بگیرم که یادم بره چقدر گیر و گرفتاری دارم .

البته شاید ،  چون این حرفو از دهن کسی که خیلی برام مهمه شنیدم ، اینقدر به دلم نشسته ، شاید هم اون یک فرشته است که خدا داده بمن ...

 

دیشب در حال تماشای تلویزیون توی فکر بودم که محمد پارسای من ، یهو بغلم کرد و با لحن مخصوص به خودش پرسید :

مامانی ... چیشده ؟ توی فکری ؟

من مثل همیشه بغلش کردم و بوسیدمش و بهش لبخند زدم ... فقط گفتم دارم به آینده خودمون فکر میکنم .

 

اونم بالغ تر از هر مردی که میشناسم برگشت و بهم گفت :

 

بهش فکر نکن ، آینده رو با هم ، خیلی قشنگ میسازیم . مامان پسری .... بعد هم یک لبخند گنده زد ...

 

منو میگی ..... کلی حال دلم خوب شد ... خیلی خوبه که بین اینهمه نداشتن ها ، یک دونه پسر مهربون و باشعور دارم

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۱۲
ستاره برزنونی

به نظرم همه ی مستاجر ها خونه به دوش محسوب میشن .broken heart

کلا هر سال دنبال خونه گشتن و همش استرس اضافه کردن پول پیش رو داشتن به تنهایی بد هست .

حالا فکرش رو بکن ، یک مادر تنها باشی و مستاجر crying.

اولا به زنهای تنها خیلی بد خونه اجاره میدن frown

دوما بیشتر وقتها هم تا میشنون طلاق گرفتی ، بهت در مقابل خونه پیشنهاد رابطه میدنangry

سوما حس میکنن حالا که من برام خونه پیدا کردن سخته و هر جایی بهم خونه نمیدن ، پس بخودشون اجازه میدن اجاره خونه رو بیشتر کننsurprise

اونقدر این پروسه ی پیدا کردن خونه و دهن به دهن شدن با بعضی آدم بیشور ، برام سنگینه که از الان غصه دارم . غصه ی خرداد ماه و پیدا کردن یک سقف امن برای خودم و پسرم .

گاهی اونقدر بار مسئولیتم سنگینه که حس میکنم ، هر لحظه ممکنه کمرم بشکنه

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۱۰
ستاره برزنونی

فقط یک تلنگر ...!

یه دوره ای مجبور بودم که توی خونه های مردم کار کنم . یه روز که برگشتم خونه دیدم از توی حموم صدای گریه ی پسرم میاد . در حموم رو که باز کردم دیدمش که بدون لباس توی حمومه و اونقدر گریه کرده که چشمهاش باز نمیشدن . قلبم یکباره شروع به تپیدن کرد ، مثل مرده ای که دوباره زنده شده باشه .

پسرم رو بغل کردم و همون جا ، همون لحظه من از نو متولد شدم . یک من جدید که نیازمند بودن توی هیچ نقشی نبود . یک من جدید که نیازمند دوست داشته شدن نبود . یک من جدید که از هیچ اتفاقی نمیترسید . در گوش پسرم زمزمه کردم که همه چیزو درست میکنم و برای اولین بار دیگه به پسرم دروغ نمیگفتم .

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۳۳
ستاره برزنونی