خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش
آخرین نظرات
  • ۴ شهریور ۰۲، ۱۲:۵۱ - 💕 دختر خوب 💕
    دمت گرم

۳ مطلب با موضوع «مامان پسری» ثبت شده است

شنیدی میگن خدا بزرگه ؟!!

 

درست بعد از چند هفته ای که اینجا نبودم و ادامه داستانم رو ننوشتم .... خدا بزرگیش رو نشونم داد ....

 

بعد از کلی دست و پا زدن توی مشکلاتم ، کم آوردم .... تسلیم شدم و بقول مادرم ، کمرم زیر بار مشکلات خم شد ...

ولی ...

 

خدا بزرگه ....

 

خدا بزرگه ... مگه نه ؟!!!

 

نمیدونم چطور  ، نمیدونم از کجا ..... هنوز نمیتونم درکش کنم ....

 

1. یهو خونه برای اجاره پیدا کردم که صاحب خونه  ،شرایط منو داره و با اینکه من یک مادر تنها هستم ، نه تنها مشکلی نداره ، بلکه خوشحالم هست ...

 

پس مشکل اول حل شد .... من خونه اجاره کردم و جا بجا شدیم

 

2. یکی از مربی های قدیمی بهم زنگ زد و یک سالن رقص جدید معرفی کرد تا بتونم کلاسهامو اونجا برگزتپار کنم ...

 

پس مشکل دوم حل شد ... من سالن جدید برای تمرین دخترام دارم 

 

3. خواهرم از بیمارستان مرخص شد و خدا رو شکر حالش خیلی خوبه 

 

 

فقط اومدم که بگم ... خدا بزرگه و من حالم خییییییلی خوبه .... 

 

ممنونم برای پیام های خوبتون و برای تمام انرژی های مثبتی که برام فرستادین ...

 

 

خدایــــــــــــــــــــا شکرت

 

ادامه ی داستان واقعی زندگیم رو هم از فردا میزارم براتون 💃🏼🎈

۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۲ ، ۱۶:۳۰
ستاره برزنونی

اول اینکه چهارشنبه سوریتون مبارک 

دوم اینکه خوش گذشت؟ چیکارا کردین؟

 

سوم اینکه آقاااااا منو پارسا هم رفتیم آتیش بازی و با خودمون آبشار و کهکشان هفت شوت برده بودیم ...

ولی وقتی هفت شوت رو روشن کردیم ، فقط یک شوتش کار کرد و بقیه اش انگار نه انگار sad یعنی کلاهبرداری کرده بودن؟

 

تازه دو تا آبشار گرفته بودم که ، فقط یکیش روشن شد و اونیکی یه شعله کوچولو داشت و خاموش شد crying

 

من و پارسا هی به هم نگاه میکردیم و هی به وسایلی که بهمون انداخته بودن و یهو زدیم زیر خنده laugh

 

به طور کلی شب خوبی بود و چهارشنبه رو به در کردیم ، انشالله که غم و درد به در شده باشه و شادی و حال خوب بیاد توی زندگی هامونheart

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۵۰
ستاره برزنونی

فقط یک کلمه ، فقط یک جمله ، باعث شد چنان انرژی بگیرم که یادم بره چقدر گیر و گرفتاری دارم .

البته شاید ،  چون این حرفو از دهن کسی که خیلی برام مهمه شنیدم ، اینقدر به دلم نشسته ، شاید هم اون یک فرشته است که خدا داده بمن ...

 

دیشب در حال تماشای تلویزیون توی فکر بودم که محمد پارسای من ، یهو بغلم کرد و با لحن مخصوص به خودش پرسید :

مامانی ... چیشده ؟ توی فکری ؟

من مثل همیشه بغلش کردم و بوسیدمش و بهش لبخند زدم ... فقط گفتم دارم به آینده خودمون فکر میکنم .

 

اونم بالغ تر از هر مردی که میشناسم برگشت و بهم گفت :

 

بهش فکر نکن ، آینده رو با هم ، خیلی قشنگ میسازیم . مامان پسری .... بعد هم یک لبخند گنده زد ...

 

منو میگی ..... کلی حال دلم خوب شد ... خیلی خوبه که بین اینهمه نداشتن ها ، یک دونه پسر مهربون و باشعور دارم

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۱۲
ستاره برزنونی