خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش
آخرین نظرات
  • ۴ شهریور ۰۲، ۱۲:۵۱ - 💕 دختر خوب 💕
    دمت گرم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رابطه دوستی» ثبت شده است

" صفحه سیزدهم "

 

از سر خجالت یا نگرانی ، ته انباری نشستم و بی اختیار اشکم سرازیر شد . همش بلند میشدم و یواشکی از شیشه ی شکسته ی در اتاقک ته انبار ، به در ورودی نگاه میکردم .

نمیدونم منتظر چه اتفاقی بودم ، الان اصلا احساس اون لحظه رو درک نمیکنم ...

هیچ اتفاقی نیفتاد ، آروم شده بودم . فکر کنم دو ساعتی اونجا بودم که مامان و بی بی همه چیزو جمع کردن که برن بیرون و برقا رو خاموش کردن . 

یه لحظه مردم از ترس ، خیلی تاریک و ترسناک بود و فکر اینکه بخوام تنها توی اون تاریکی بمونم هم ترسم رو بیشتر میکرد . دویدم بیرون و مامان رو صدا زدم ، مامانم بنده خدا دومتر پرید هوا از ترسش ...

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۰۱
ستاره برزنونی

" صفحه چهارم "

 

توی کوههای اطراف امام زاده کلی مکان های جالب و تاریخی هست . مثلا من کوه غلام حلقه به گوش و کوهی که رد پای یک آدم و چندتا گوسفند هست ، رو خیلی دوست دارم . البته دسترسی بهشون واقعا سخت بود و اونقدر کوه ها رو بالا پایین کردیم که ، تا رسیدم خونه بدون خوردن شام ، خوابم برد .

چشم باز کردم صبح شده بود و بقیه هم تازه داشتن بیدار میشدن . یکساعت بعد از بیدار شدن ، همه رفتن سرکارهاشون و منم با باباحاجی رفتیم سمت غار هزارمسجد . غار هزار مسجد ، پشت امام زاده است و مکان آرامش بخشیه و وسط اونجا آب زلالی در جریانه .

منو باباحاجی رفتیم تا به لوله هایی که از اونطرف رد شدن سرکشی کنیم و البته من از خدام بود که برم اونجا و فرشته هم با ما راهی شد . کار باباحاجی واقعا سخت و مهم بود ، ولی همیشه میگفت باید زائرها اینجا راحت باشن و این وظیفه ی منه که 40 ساله خادم اینجام .

40 سال..... زمان خیلی زیادیه ، اونموقع حتی امام زاده این شکلی هم نبوده ، یک چهار دیواری که صندوق چوبی داشته و یک اتاقک برای باباحاجی اینا . بی بی تعریف میکرد که ، ناف مامانم رو خود باباحجی بریده و هر چهار تا بچه اش رو تنهایی به دنیا آوردن توی همون اتاقک روی کوه .

موهای تنم سیخ میشه  ، یعنی چقدر وحشتناک میتونسته باشه ؟!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۵۵
ستاره برزنونی