خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش

فراز و نشیب های زندگی یک زن ، همه چیز اینجا واقعیه 😉 من یک مادر ، یک طراح گرافیک و یک مربی رقص هستم

خودتو دوست داشته باش
آخرین نظرات
  • ۴ شهریور ۰۲، ۱۲:۵۱ - 💕 دختر خوب 💕
    دمت گرم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزار جسمی» ثبت شده است

" صفحه بیست و سوم "

 

مجبور بودیم خونه رو تخلیه کنیم ... چون به اندازه کافی به صاحب خونه بدهکار بودیم ... دوباره وسایلمون رو گذاشتیم و فقط چند تا کارتون ، دو تا چمدون و دو دست رخت خواب با خودمون بردیم .

 

یه خونه ته یک کوچه باریک پیدا کردیم که پله های آهنی داشت و طبقه دوم رو اجاره میداد . دستشویی و حموم هم روی پشت بوم بود و دوباره پله ی آهنی داشت . 

من از بچگی ترس از ارتفاع داشتم و این پله های آهنی که از وسطشون پایین دیده میشد ، ترسم رو بیشتر میکرد . ولی خب با پولی که داشتیم اینجا رو با هزارتا التماس جور کرده بودیم .... پس دو دستی از نرده ها میگرفتم و با چشمای بسته میرفتم بالا و پایین .

4 ماهه بودم ، شکمم بالا اومده بود و من خیلی خوشحال بودم ولی خب چیزی درست نشده بود ... قدرت و رضا و دوستای مجردشون هرشب خونه ی ما بودن و قلیون میکشیدن . من هم برای اینکه بچه ام توی شکمم اذیت نشه ، میرفتم روی همون پله های ترسناک مینشستم و به آسمون نگاه میکردم ...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۳:۱۷
ستاره برزنونی